۲۱ تیر ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۶
کد خبر: 760713

تسلط بر منابع و شاهراه‌های انتقال انرژی مهم‌ترین عامل تسلط یک کشور به عنوان ابرقدرت بلامنازع در جهان است. امروز آمریکا با تسلط بر منابع انرژی است که در جهان یکه‌تازی و حکمرانی و در رسیدن انرژی روسیه به فناوری آلمان مانع ایجاد می‌کند و با تسلط بر منابع انرژی خاورمیانه سعی در کنترل رشد اقتصادی چین دارد. در این میان انقلاب اسلامی ایران با اخراج آمریکا از مهم‌ترین و حیاتی‌ترین بخش خاورمیانه و جهان عملاً به نقطه تقابل با آمریکا تبدیل شده و ماهیتاً در تضاد با منافع نامشروع این رژیم قرار گرفته است. به همین جهت از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا دشمنی خود را آشکارا نشان داد و از هیچ‌گونه کارشکنی، دسیسه و دشمنی با حکومت مردمی ایران خودداری نکرد؛ امری که در کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ نیز با وجود روی کار آمدن دولتی ملی و غیر دینی تکرار شد و به موفقیت رسید. اما این‌بار دین با قدرتی الهی و الهام‌بخش مانع از ثمربخشی توطئه‌های آمریکا شد و حتی جنگ تحمیلی هشت‌ساله و تحریم‌های فلج‌‎کننده نیز ایران اسلامی را از پای در نیاورد؛ ایران پس از پیروزی در انقلاب اسلامی و خارج شدن از قیمومیت آمریکا از یک کشور کاملاً وابسته به اقتصاد و فرهنگ غرب و آمریکا به کشوری دارای قدرت بالای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی تبدیل شد، همین توانمندی‌های وسیع بین‌المللی و نفوذ منطقه‌ای خیره‌کننده از ایران قدرتی ساخته است که امید مستضعفان و آزادی‌خواهان جهان در پایین کشیدن آمریکا از تخت سلطنت ظالمانه و سیاه در جهان است و از طرف دیگر آمریکا را بر آن داشته تا به هر نحو ممکن در مقابل آن بایستد و با انواع دسایس و جنایت‌های ممکن و غیرممکن سعی در شکست آن که شکست آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی در جهان است، داشته باشد.

همان‌طور که گفته شد آمریکا با کنترل منابع انرژی، جهان را اداره و مانع از شکل‌گیری دولت‌های قدرتمند می‌شود، در مورد ایران اسلامی نیز چنین سیاستی را پیش گرفته است. آمریکا بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی با خارج کردن مستشاران خود از صنعت نفت ایران کوشید تولید نفت ایران را متوقف کند، البته هر چند در این امر موفق نبود، اما توانست با کاهش تولید ۲میلیون بشکه‌ای نفت ایران عملاً تأثیرگذاری ما را در بازار انرژی جهان به نصف کاهش دهد. در ادامه با نابودی زیرساخت‌های انرژی ایران در جنگ تحمیلی بر مشکلات کشور در حوزه انرژی افزود ، همچنین با اعمال تحریم‌های بین‌المللی سعی در کاهش راندمان تولید نفت خام و افزایش سطح مصرف انرژی فسیلی ایران در داخل کشور و کاهش روزافزون صادرات انرژی ایران داشت که با بی‌تدبیری‌های داخلی این موضوع نیز تا حدودی محقق شد و درنتیجه از سطح تأثیرگذاری ایران در بازارهای جهانی باز هم کاسته شد، به نحوی که جهان توان تحریم صنعت نفت ایران را پیدا کرد.

از طرف دیگر جهان در پایان عصر تمدن فسیلی قرار دارد و دو دهه آینده دهه‌های گذار از انرژی فسیلی به عصر اقتصاد هیدروژنی است؛ عصری که در آن هیدروژن به عنوان حامل انرژی و به واسطه روش‌های کاملاً فناورانه تولید می‌شود، در عصر جدید طی چند دهه دارندگان منابع انرژی، دیگر کشورهای خاورمیانه نخواهند بود، بلکه کشورهای دارای سطح فناوری بالا به رهبری آمریکا این منابع را در اختیار خواهند داشت و بدیهی است در چنین شرایطی صحبت از استقلال برای کشورهای وابسته به منابع جدید انرژی معنی نخواهد داشت، به همین منظور است که آمریکا در برجام محدودیت‌های زمان‌داری را برای رشد صنعت هسته‌ای ایران مشخص کرده تا اگر هنوز توان از بین بردن صنعت هسته ای ایران را ندارد، دست‌کم توسعه آن را تا دروازه‌های ورود به عصر اقتصاد هیدروژنی به تأخیر بیندازد و از این منظر مردم ایران را تسلیم زیاده‌خواهی‌های خود کند؛ بنابراین اگر بخواهیم کمی دقیق‌تر بنگریم صنعت هسته ای ایران خط مقدم نبرد بزرگ انرژی بین آمریکا به عنوان ابرقدرت رو به افول فعلی جهان و ایران اسلامی به عنوان قدرت نوظهور در ژئوپلتیک جهان آینده است، ایران می‌کوشد تا با دستیابی به دانش هسته‌ای ضمن تأمین انرژی روزافزون برای چرخاندن چرخ اقتصاد رو به توسعه خود، بر میزان تأثیر در آینده انرژی جهان بیفزاید و برای قرن‌های آینده، خود را به عنوان یک قدرت برتر مطرح کند و آمریکا برای کند کردن سقوط امپراتوری سیاه، خود را ناچار به مقابله با آن می‌بیند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.